به گزارش اقتصادآنلاین، فریدون مجلسی در ایران نوشت: واقعیت این است که از «ترامپ» بیش از این توقعی وجود نداشت کما اینکه «نانسی پلوسی»، رئیس مجلس نمایندگان امریکا نیز درباره او و جو مناظره به «بایدن» هشدار داده بود. در این مناظره مجری هم بلاتکلیف بود و مجبور شد بارها به رئیس جمهوری تذکر بدهد تا صحبتهای «بایدن» را قطع نکند. «ترامپ» هم معترض به این تذکرات بود. واقعیت این است خشم زیاد، تعقل را از بین میبرد. در این مناظره نیز «بایدن» دو باری، «ترامپ» را دلقک خطاب کرد و یک بار هم او را مورد توهین قرار داد. او از ادبیاتی استفاده کرد که در این سطح به هیچ وجه رایج نیست مگر اینکه تعمدی در میان باشد. «ترامپ» یک بازیگر و شومن است. از طرفی مجریگری در نمایشهای عامیانه، مسابقات کشتی کچ و نمایشهای تلویزیونی سبب شد او تصور کند میتواند در عرصه عمومی سیاسی هم همان تسلط بر صحنه عوام را داشته باشد. اما او مرتکب اشتباه بزرگی شد. بنابراین میتوان گفت در این میدان بازنده اصلی «ترامپ» بود. اما شبکهای مانند «سی ان ان» برای سرپوش گذاشتن بر این باخت، بازنده اصلی را مردم امریکا معرفی میکند تا با منفی قلمداد کردن هر دو کاندیدا، «ترامپ» را همتراز «بایدن» کند. با این حال آمارهای قبل و بعد از مناظره که نشاندهنده تنزل جایگاه ترامپ از 42 به 36 و در مقابل صعود چند پلهای «بایدن» از 52 به 56 است، خلاف این امر را نشان میدهد.
آنچه مسلم است سطح سیاسی امریکا بسیار بالاتر از حدی است که در این مناظره به نمایش درآمد اما وقتی جامعهای، فردی مانند «ترامپ» را به عنوان رئیس جمهوری برمیگزیند به سمت تنزل میرود. به عبارت دیگر این شرایط نشانهای بر تفوق عوام بر قشر متفکر و تحصیلکرده در جامعه است. در حقیقت چه در امریکا و چه در جوامع دیگر؛ وقتی عرصه سیاسی در اختیار عوام قرار گیرد سطح سخنها، ادعاها و شعارها نیز پایین میآید و شعار جای عقلانیت را میگیرد. در جهان امروز گرچه این موج عوامگرایی جهانی شده اما برخلاف تصورها این شرایط در کشورهای اروپایی با ادعای دارابودن فرهنگ برتر جهانی بیشتر وجود داشته و در کشورهایی مانند چین، ژاپن، کره جنوبی، تایوان و به طور کلی جوامع شرقی کمتر دیده میشود.
به طور کلی دموکراتهای امریکا در جناحی هستند که به گروههای دانشگاهی و با فرهنگ گرایش دارند. بنابراین «بایدن» در وضعیت انتخاباتی مناسبی قرار دارد. اینکه او اعلام کرده به توافق «برجام» برمیگردد، خود نشانه احساس مسئولیت و درک او از رفتار و روش نادرست و خروج حساب نشده «ترامپ» از این توافق است. البته «ترامپ» تنها برای دلخوشی اسرائیل این اقدام را انجام داد. اما امریکا بدون «ترامپ» میتوانست در حمایت از رژیم صهیونیستی مطلوبتر عمل کند و واکنش منطقیتری بروز دهد. «ترامپ» بخوبی میداند که بازنده انتخابات ماه نوامبر است به همین دلیل با وجود قدرتش به عنوان رئیس جمهور و حمایت مالی و تبلیغاتی جمهوریخواهان، مدعی تقلب در انتخابات است. در واقع او نمیتواند خصوصیت کاسبکارانهاش برای داشتن همه چیز با هم را نادیده بگیرد.